کد مطلب:77661 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

خطبه 177-در صفات خداوند











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«لا یشغله شان عن شان و لا یغیره زمان و لا یحویه مكان و لا یصفه لسان و لا یعزب عنه عدد قطر الماء و لا نجوم السماء و لا سوافی الریح فی الهواء و لا دبیب النمل علی الصفا و لا مقیل الذر فی اللیله الظلماء، یعلم مساقط الاوراق و خفی طرف الاحداق.»

یعنی مشغول نمی سازد خدای تعالی را كاری از كاری، از جهت شمول علم و قدرت او و متغیر نمی گرداند او را تغیر زمان، از جهت قدیم بودن او و فرونمی گیرد او را مكان، از جهت مجرد بودن او و قدرت ندارد بر ذكر اوصاف او زبان، از جهت غیرمتناهی بودن كمال او و غایب نمی شود از او عدد قطرات آب و نه ستاره های آسمان و نه برانگیخته های باد در هوا و نه جنبش مورچه بر سنگ سخت و نه خوابگاه مورچه ی كوچك در شب تار، از جهت قیومیت او مر هر چیز را. می داند مكان افتادن برگها را و حركت و اشاره ی نهانی گوشه ی چشمها را.

«و اشهد ان لا اله الا الله غیر معدول به و لا مشكوك فیه و لا مكفور دینه و لا مجحود تكوینه، شهاده من صدقت نیته و وصفت دخلته و خلص یقینه و ثقلت موازینه. »

یعنی و شهادت می دهم اینكه نیست مستحق پرستشی مگر خدا، در حالتی كه گردانیده نشده عدیلی و مثلی از برای او و شك نشده در او و پوشیده نشده دین او و انكار نشده ایجاد كردن او، شهادت دادن كسی كه راست و جزم باشد اعتقاد او و صاف از ریا باشد باطن او و خالص باشد یقین او از تشكیكات و سنگین باشد ترازوی او از اعمال صالحات.

«و اشهد ان محمدا عبده و رسوله المجتبی من خلائقه و المعتام لشرح حقائقه و المختص

[صفحه 773]

بعقائل كراماته و المصطفی لكرائم رسالاته و الموضحه به اشراط الهدی و المجلو به غربیب العمی.»

یعنی و شهادت می دهم اینكه محمد صلی الله علیه و آله بنده ی او است و فرستاده ی او است، بزرگ گردانیده شده از خلایق او است و اختیار كرده شده از برای توضیح حقیقت توحید و سایر صفات كمال و شرایع او است و مختص به بزرگهای معجزات او است و برگزیده شده از برای نفایس فرستاده شده های او است از معارف و احكام و واضح ساخته شده ی به او است علامات هدایت و روشن كرده شده به او است سیاهیهای كوری و ضلالت.

«ایها الناس! ان الدنیا تغر بها المومل لها و المخلد الیها و لا تنفس بمن نافس فیها و تغلب من غلب علیها و ایم الله ما كان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، ل (ان الله لیس بظلام للعبید)[1] و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم و تزول عنهم النعم، فزعوا الی ربهم بصدق من نیاتهم و وله من قلوبهم، لرد علیهم كل شارد و اصلح لهم كل فاسد.»

یعنی ای مردمان! به تحقیق كه دنیا فریب می دهد كسی را كه آرزومند او است، و ملازم او است و رغبت ندارد به كسی كه رغبت دارد در او و غالب و قاهر بر كسی است كه غالب و قاهر بر مطاع او است و سوگند به خدا كه نبوده اند طایفه (ای) هرگز در نعمتی تازه از زندگانی، پس زایل شد از ایشان مگر به سبب گناهانی كه كسب كرده بودند آنها را، از جهت «اینكه خدای نیست ستم كننده به بندگان» و چنانكه مردمان در وقتی كه نازل می شود به ایشان غضبی از خدا و زایل می شود از ایشان نعمتی، زاری و تضرع كنند به سوی پروردگار خود، به راستی اعتقادات خود و به حزن و اندوه از دلهای خود، هر آینه بازمی گرداند خدا بر ایشان هر گریخته (ای) از ایشان را و اصلاح می كند از برای ایشان هر تباه شده (ای) از ایشان را.

«و انی لاخشی علیكم ان تكونوا فی فتره و قد كانت امور مضت ملتم فیها میله، كنتم فیها عندی غیر محمودین و لئن رد علیكم امركم، انكم لسعداء و ما علی الا الجهد و لو اشاء ان

[صفحه 774]

اقول لقلت: عفا الله عما سلف!»

یعنی به تحقیق كه من هر آینه می ترسم بر شما اینكه باشید در احوال ایام جاهلیت كه زمان خلفای ثلاثه باشد و به تحقیق كه واقع شد اموری كه گذشت كه خلافت آنها باشد و میل كردید شما در آن احوال میل كردنی كه گشتید شما در نزد من مردمان ناپسندیده و چنانكه برگردانیده شود بر شما حال شما به تحقیق كه باشید هر آینه شما از نیك بختان و نیست بر من مگر كوشش در رد شما و چنانكه بخواهم كه بگویم هر آینه گفته ام كه: «درگذشت خدا از تقصیرات گذشته». یعنی باید در آینده تقصیری نكنید، گذشته ها گذشت.

[صفحه 775]


صفحه 773، 774، 775.








    1. آل عمران / 182.